مهر ۱۴, ۱۴۰۳

۱٫ مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران

حسین عظیمی، تهران: نشر نی، ۱۳۹۱ 

توسعه در ایران همواره یکی از بحثهای چالش برانگیز و پر اختلاف بین کارگزاران و مدیران و محققان و صاحب نظران بود. و نه تنها در بحث توسعه سیاسی که خود به خود موضوعی اختلاف برانگیز و چالش برانگیز است. بلکه در بحثهای

عینی تر که با آمار و ارقام سروکار دارند مثل توسعه اقتصادی هم باز ما این اختلافات و چالش ها را می بینیم. همین موضوع شاید توجه امروز ما را نسبت به آثار کلاسیک در بحث توسعه اقتصادی در ایران بیشتر از قبل کند.

“مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران” اثر دکتر حسین عظیمی یکی از آن کتابهای کلاسیک درباره توسعه اقتصادی در ایران است. که بعد از گذشت دو دهه همچنان یکی از متون مرجع در این موضوع است. و نگاهی دوباره به آن نه تنها خالی از لطف نیست. بلکه برای دانش پژوهان و کارگزاران امروز اقتصاد و توسعه ایران ضرورت دارد. تا در فضای پر از اختلاف نظر سیاستها و سیاست گذاریهای اقتصادی تجربیات چند دهه گذشته جلوی چشم ما باشد. و بی توجه از عوامل و مسائل توسعه نیافتگی ایران در دهه های گذشته نگذریم و راههای رفته شده را دوباره نرویم. خصوصاً تجدید چاپ مکرر این کتاب از دهه ۱۳۷۰ تا همین سا لهای نخستین دهه ۱۳۹۰ نشان از اهمیت کتاب در بین مخاطبان خاص آن

که اغلب دانشجویان اقتصاد هستند، دارد.

عظیمی در دهه ۱۳۴۰ دور ههای لیسانس اقتصاد و فوق لیسانس اقتصاد توسعه را در دانشگاه تهران گذراند. و دکترای خود را از دانشگاه آکسفورد گرفت. نگاهی که او به مسأله توسعه دارد در چارچوب نگاه کلاسیک نظری ههای توسعه است. که در زمان تحصیل او از مهمترین نظریات کاربردی در سیاست گذاری های بخشی از کشورهای در حال توسعه بود. و در آن بحث همچنان بر سر تفاوت بین جامعه سنتی و جامعه مدرن بود و نظریه های نوسازی خود با مقایسه

تفاوتهای این دو شکل آرمانی و مدل از جامعه شکل گرفته اند.

عظیمی با نگاهی که به بحث جوامع توسعه یافته و صنعتی و جوامع در حال توسعه و گذر دارد. همانند نظریه پردازان توسعه و نوسازی انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن را ضرورتی برای حل مشکلات اقتصادی چون فقر می داند. و توسعه را در بح ثهای خود در این راستا دنبال می کند.

فراسوی این نگاه نظری به موضوع توسعه، عظیمی به عنوان یک اقتصاددان آگاه به امور و علم اقتصاد با قضیه توسعه نیافتگی ایران برخورد می کند. و می داند که باید با اقتصاد خاص ایران به عنوان واقعیت اصلی مورد بحث در موضوع توسعه و توسعه نیافتگی برخورد کند. او در مقدمه کتاب می نویسد: «اقتصاد ایران، عل یرغم تلاش ها و

تحولات چشمگیر انجام شد، طی ده ههای اخیر، هنوزبا مسایل و مشکلات فراوان مواجه است. برخی از این مشکلات در متن کتاب برنامه فعلی کشور نیز مورد اشاره قرار گرفته اند.

از جمله با مراجعه به کتاب مزبور می بینیم که: به اتکای نتایج سرشماری سال ۱۳۶۵ کشور و حسابهای ملی، ۳۳ درصد از ۱۱ میلیون جمعیت شاغل کشور در تولید محصول ملی این دوره نقشی ندارند. و در واقع بیکار پنهانند، با این واقعیت، از مجموع نیروی کار ۸/ ۱۲ میلیون نفری کشور، بیش از ۴۷ درصد یا بیکارند و یا اینکه اثر وجودی موثری در تولید و تامین ثروت ملی ندارند. » با همین نگاه به واقعیت های اجتماعی و اقتصادی خاص ایران، به سراغ بخش ها و مسایل مختلف اقتصاد ایران می رود.

 

۲٫ عقلانیت و توسعه یافتگی ایران

محمود سریع القلم، تهران: نشر فرزان روز ، ۱۳۹۲

وقتی صحبت از موضوع توسعه می شود پیش از همه ذهن به سوی بحثهای عملیاتی و آماری می رود که به مسایل توسعه نگاهی کمّی دارند و اغلب ریشه در بحث های صنعتی شدن و کشورهای صنعتی است که اولین نمونه از توسعه یافتگی بوده اند و با تولید انبوه ماشینی برای جوامع خود فراوانی و رفاه اقتصادی و کالاهای مصرفی به ارمغان آوردند.

اما همچنان که جوامع درگیر با توسعه به سطحی از تولید و پیشرفت در کمیت رسیدند نگاه به توسعه هم دچار تغییراتی جدی شد و بحث فرهنگ و شیوه های رفتار و فرهنگ توسعه یافته بخشی از مسائل فکری و نظری بحث های توسعه شد. و موضوع کیفیت به اندازه آمار و کمیّت و بحث های کاربردی اهمیت یافت. کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران » یکی از همین آثار به زبان فارسی است. که به قلم محمود سریع القلم دانش آموخته و استاد علوم سیاسی به نگارش درآمده است.

طبعاً درگیر شدن فکری، نظری و قلمی با موضوع توسعه ارتباط خاصی با تحصیلات نویسندگان آن کتاب دارد و هما نطور که از یک اقتصاددان انتظار می رود. در بحث توسعه به سراغ زبان علم اقتصاد برود، از عالم علم سیاست نیز همانطور که رایج است انتظار این است که سخن از توسعه سیاسی باشد. و نویسنده به سراغ بحث های رایج درباره تحزب و مشارکت سیاسی و تحلیل های پیچیده از نیروهای اجتماعی و سیاسی و بحث شکافهای موجود برود. اما در کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران » نمی توان چنین تمایزاتی را دید. و کتاب بیشتر جنبه خلاقانه ای به خود گرفته و رهنمودهایی ارائه می کند که چارچوب آن همان طور که نویسنده می گوید «مکتب تحول شخصیت ایرانی » است.

هما نطور در اشاره شد، این کتاب را هم باید بخشی از فرهنگ متأخر در بحث های توسعه دانست که به عنوان مکمل نگاه کمی و آماری به بحث کیفیت توجه می کنند. این جا صبحت از کیفیت فردی و نقش آن در توسعه است. فرد به عنوان نیروی اصلی توسعه که می تواند تبدیل به نخبه ای با نیروی عقلانیت و مسئولیت پذیری نقش مؤثری در توسعه و پیشرفت یک جامعه بازی کند.

فرد نمی تواند به این سطح از شکوفایی عقلانی و عملی برسد مگر در فرهنگی شایسته سالار و در اینجاست که بحث تصمیم گیریها و مدیریت مطرح می شود. این بحث خود پاسخی می طلبد برای پرسش هایی چون این که چه کسانی تصمیم می گیرند؟ چه کسانی مدیریت می کنند؟ این افراد چگونه فکر می کنند؟ کیفیت این جا در اهمیت قرار می گیرد اما نویسنده کمیت را نیز به خدمت می گیرد تا به تبیین فرهنگ عقلانی توسعه یافتگی برای ایران بپردازد.

 

۳٫ ایران، جامعه کوتاه مدت

محمدعلی همایون کاتوزیان، تهران: نشر نی، ۱۳۹۱ 

نظریه های اجتماعی در مراحل تکوین خود با شکل های گوناگونی از نظرات روبرو گشته اند که یکی از آنها نظریه های نژادی است و صحبت از این می کند که چرا یک نژاد پیشرفت می کند و دیگر نژادها عقب مانده می مانند. امروزه صحبت گفتن از نظرات نژادی به عنوان امری ایستا دیگر جایی در نظریات اجتماعی و تغییر و توسعه ندارد چرا که افق دید ما نسبت به عوامل ساختاری و فرهنگی در عقب ماندگی گسترده تر از گذشته ای شده که به عوامل و فاکتورهای تک بعدی و تک علیتی چنگ می زدند تا نظرات خود را به کرسی بنشانند. اما هنوز در نگاه به توسعه ایران ما می توانیم با ادبیاتی روبرو شویم که نگاهی ایستا به این قضیه دارند.

کتاب «ایران، جامعه کوتاه مدت » نوشته محمد علی همایون کاتوزیان حاوی چهار مقاله «ایران، جامعه کوتاه مدت ، مشروعیت و جانشینی در تاریخ ایران، انقلاب برای قانون و ملک الشعرا بهار در دوران مشروطه که توسط نشر نی چاپ شده یکی از همین آثار است.

ایران، جامعه کوتاه مدت، کتابی تاریخی و نظری درباره توسعه و نوسازی در ایران است که عمده بحث آن درباره نوسازی در مقاله اول مطرح شده است. نویسنده کتاب با استفاده از اصطلاح «خانه کلنگی » سعی دارد تا نوعی قانون تکامل برای جامعه ایرانی مطرح کند که همواره طبق آن الگوی اجتماعی تغییر و نوسازی ایران پیش رفته است. در واقع نویسنده این مفهوم را گویاترین اصطلاح برای توصیف ماهیت کوتاه مدت تحولات در جامعه ایران می داند.

منظور از طرح خانه کلنگی بنایی است که عمری بیش از یکی دو نسل ندارد و به علت کهنه شدن بجای نوسازی از پی ویران می شود و تداوم سازه ها در این جامعه کلنگی به تعبیر نویسنده جای خود را به تغییرات گذرا می دهد. او از دل این برداشت خود، وضعیت تاریخی جامعه ایران را ریشه یابی می کند که مداوم در نوسان بین دوره هایی از استقرار حکومت خودسر، دوره شورش و حکومت خودسر جدید گیر کرده است.

عدم انباشت دراز مدت سرمایه های تجاری و توسعه آموزش، فرهنگ و علم، باعث قطع پیوستگی تحولات در دراز مدت شده و نتیجه ای که نویسنده از ایران، جامعه کوتاه مدت میگیرد، ناامنی شدید و پیش بینی ناپذیری آینده است. علاوه بر آن، منصب و عنوان کارگزاران، امتیازهای مالکان و ثروت بازرگانان همواره در معرض خطر از بین رفتن در طول حیات یک یا دو نسل بعد از خود است. زندگی و حیات اجتماعی نیز همواره با خطر نابودی خودسرانه و بی قانون روبرو بود و حتی فرمانروا، خویشاوندانش و کارگزاران کشوری و لشکری او نیز از این خطر مصون نبودند.

نگاه تاریخی نویسنده ما را از ویژگی های خاصی که در تغییرات و تحولات ایران رخ داده آگاه می کند، اما ممکن است این پرسش برای خواننده مطرح شود که آیا می توان از چنین قوانین اجتماعی خاص و ایستایی به عنوان امری تکرار شونده سخن به میان آورد؟ از طرف دیگر بحث جامعه کوتاه مدت فقط به موضوع گسست های کوتاه مدت اجتماعی و سیاسی می پردازد و خواننده ممکن است دچار این ابهام شود که پس تداومهای تاریخی که ایران را از قرون کهن به عصر جدید خود رسانده چه جایی در این شکل از نظریه پردازی دارد؟ با این که تداوم اجتماعی و فرهنگی چهره فراموش شده توسعه در این مقالات است اما باید به خاطر این توجه خاص به تغییر و دگرگونی در ایران که حاصل نوعی بازاندیشی تاریخی است برای این کتاب جایی در بین آثار توسعه در ایران باز کرد.

 

۴٫ مجموعه کتابهای تاریخی رشد اقتصادی پیشگامان رشد

فریدون شیرین کام و ایمان فرجام نیا ، تهران : اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی جمهوری اسلامی ایران ۱۳۹۰ 

یکی از مهمترین بحثهای تاریخ توسعه یک کشور موضوع نقش آنتروپرونورها یا کارآفرینان و مدیران اقتصادی است که همواره تا امروز نیز بحث رشد اقتصادی با این مفهوم پیوند خورده است. بحث از آنتروپرونور در الفبای رشد اقتصادی ایران برای نخستین مرتبه در کتابی با همین عنوان در مجموعه کتاب های معارف عمومی انتشارات «بنگاه ترجمه و نشر کتاب » در سال ۱۳۴۳ مورد توجه قرار گرفت که رویکردهای کشورهای صعنتی توسعه یافته سرمایه داری به مسأله رشد اقتصادی را برای خوانندگان بازگو می کرد. بعد از آن بحث از کارآفرینان در توسعه صنعتی و اقتصادی و رشد، همواره در مقالات و سیاست گذاری ها مورد توجه بوده است.

اما بحثی که کمتر مورد توجه قرار گرفته نگاه تاریخی به ثروت آفرینان و کارآفرینان ایرانی بود، که چه در حوزه تجارت و سوداگری و چه در حوز ههای صنعت و پایه گذاری صنایع خواهی نخواهی فعالیت هایشان تاثیرات قابل توجهی بر رشد و توسعه کشور و جامعه گذاشت. بخشی از این کم توجهی شاید برگردد به موضوع میزان پول و ثروت و موفقیت های مالی این گروه از جامعه، که در طی بیش از نیم قرن اخیر همواره با بحث هایی چون رانت، رانت خواری و نزدیکی به قدرت و بحث های این چنین ترکیب شد و نگاه مذموم و نکوهیده به ثروتمندان، به این گروه از کارآفرینان اقتصادی نیز سرایت کرده است. با تمام این ها نباید ضرورت بررسی تاریخی نقش کارآفرینان تجاری و صنعتی در رشد اقتصادی کشور را کم اهمیت دانست و نسبت به آن بی توجه بود.

علی اصغر سعیدی و فریدون شیرین کام دو تن از محققان تاریخ معاصر ایران هستند که به موضوع زندگی و تاریخ تجار و کارآفرینان قرن اخیر ایران توجه جدی داشتند و مجموعه کتا بهای “موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران” را با بررسی زندگی و فعالیت شخصیت ها و خانواده های مهم تجاری و صاحبان صنایع مدرن گام مثبتی در تاریخ نگاری توسعه اقتصادی در ایران است. هر چند هنوز در این حوزه راهی دراز در پیش است و جای خالی آثار تحلیلی درباره تاریخ اقتصاد مدرن در ایران به روشنی ملموس است.

از جمله مهمترین فعالان و کارآفرینان در این مجموعه آثار، می توان به خاندان برخوردار و به ویژه حاج محمدتقی برخوردار پیشگام صنایع و لوازم خانگی در ایران، سیدمحمد گرامی بنیانگذار شرکت گلستان، محمدرحیم متقی ایروانی بنیانگذار کفش ملی و خاندان لاجوردی که از خانواده های سرمایه دار سرشناس دوره پهلوی در ایران بودند، اشاره کرد.

 

۵٫ توسعه در ایران: ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ (خاطرات منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرمائیان و عبدالمجید مجیدی)

ویراستار؛ غلامرضا افخمی، تهران، انتشارات گام نو

نگاه به توسعه چه در مطالعات نظری و چه در مطالعات موردی درباره کشورها و مناطق جغرافیایی همواره ابعاد گوناگونی را در بردارد. گاه نگاه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی است، گاه نگاهی تاریخی به توسعه مطرح است و گاه مسأله کارگزاران و تجربیاتی است. که کارگزاران امور توسعه بیان و منتقل می کنند.

کتاب «توسعه در ایران » با عنوان فرعی”خاطرات منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرمائیان و عبدالمجید مجیدی” کتابی چند وجهی است. که تجربیات کارگزاران توسعه را با نگاهی تاریخی به مسأله توسعه اقتصادی موضوع خود قرار می دهد. در کتاب حاضر، خاطرات سه تن از مهم ترین دست اندرکاران برنامه ریزی در ایران پیش از انقلاب گردآوری شد.

«خداداد فرمانفرمائیان »، در شکل گیری و تحول مفهوم و ساختار برنامه ریزی در ایران نقش محوری ایفا کرد. او مدت هشت سال، قائم مقام و رئیس بانک مرکزی بود. و سپس به سازمان برنامه و بودجه رفت. «منوچهر گودرزی »، از اولین جوانان تحصیل کرده در خارج از کشور بود. که پس از بازگشت به ایران، مسئولیت نوسازی تشکیلات سازمان برنامه و سپس مدیریت امور اجتماعی این سازمان را عهده دار شد. «عبدالمجید مجیدی » نیز بخش بزرگی از مسئولیت اداری خود را در سازمان برنامه گذراند. و تجدید نظر در برنامه پنجم و تدوین برنامه ششم، مستقیما زیر نظر او صورت گرفت.

دوره مورد بحث این کارگزاران اقتصادی دولت های عصر پهلوی دوم از جمله مهمترین دوره ها برای بحث توسعه در ایران است. چرا که بعد از گذشت دهه ها همچنان ما با دو دیدگاه عمیق و متناقض درباره توسعه ایران بین سا لهای

۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ روبرو هستیم که اتفاقاً یکی از بحث های ضمنی همین کتاب است.

هما نطور که از مقدمه کتاب برمی آید گروهی با نظر مثبت به دوران پادشاهی محمدرضا پهلوی می نگرند. و بسیاری از دستاوردهای این دوره را که مطلوب خویش می دانند. نتیجه بلندی اندیشه، رهبری درست، سازماندهی و وطن پرستی شاه می دانند.

در برابر این دیدگاه، دیدگاهی متناقض با آن نیز همواره تا امروز رایج و فراگیر بوده است. که نسبت به مساله توسعه ایران در آن دوره تاریخی، نگاهی منفی دارند. و تمامی کمبودها و کاستی های ایران در این دوران را یک سره ناشی از سیاست های پهلوی می بینند. کسانی که نگاه مثبت به موضوع توسعه دارند بحث آمارهای مثبت را پیش می کشند و از طریق یک نگاه آمار و ارقامی صرف، قصد پیش بردن دیدگاه خود را دارند. و در مقابل منتقدان به موضوع توسعه باز با نگاهی آماری بر آمارهای منفی تأکید می کنند.

هما نطور که در مقدمه کتاب آمده: «اما، در بیشتر این موارد، میان شاه و آمار عنصر ملموس دیگری وجود ندارد. بیرون از ایدئولوژی نه از سازمان خبری است و نه از میلیو ها ایرانی که روزانه در زمینه های گوناگون تلاش کرده اند. آنچه هست به جعبه سیاهی می ماند که درون آن بر کسی روشن نیست. گویی شاه، همانند خدای ماشینی تراژدی های یونانی، گفت. باش و همه چیز، خیر یا شر، بوده است. ». با تمام این تفاسیر، این کتاب را باید تنها بخشی از تاریخ شفاهی توسعه در ایران دید. که به بیان اتفاقات از نگاه کارگزاران اقتصادی این دوره از تاریخ ایران می پردازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *